منطقه عشایری کلاته بی بی زبیده
برنامه کوهنوردی این هفته مون کلاته بی بی زبیده بود . صبح جمعه 21 اردیبهت ماه سال 1397 ساعت 6 صبح با تعداد 7 نفر و با مینی بوس به کلاته بی بی زبیده رفتیم . شرکت کنندگان در این هفته تعدادشون خیلی کم بود . کلاته بی بی زبیده در رو به روی روستای آهوبم ( شمال بردسکن ) و در فاصله 20 کیلومتری بردسکن قرار دارد . کلاته بی بی زبیده یک منطقه عشایری در بردسکن هست که عشایرین در 6 ماه اول سال به این مکان کوچ می کنند و شش ماه دوم سال و در حالیکه هوا سرد می شود به منطقه کویر ( جنوب بردسکن ) کوچ می کنند .
بقیه در ادامه مطلب قرار دارد ...
از بردسکن به سمت کلاته بی بی زبیده حرکت کردیم و دو سه کیلومتر جلوتر از روستای آهوبم از مینی بوس پیاده شدیم و در حالیکه هوای ابری رو پیش رو داشتیم ، کوله پشتی ها رو بستیم و به سمت کلاته بی بی زبیده حرکت کردیم . اطلاعات دقیقی درباره این کلاته ندارم ولی بعضی ها میگن این کلاته از پیرزنی به نام بی بی زبیده بوده است که چندین سال پیش فوت کرده است . کلاته بی بی زبیده سکونتگاه عشایرین می باشد که در فصل گرما به این کلاته کوچ می کنند و حدود شش ماه در این کلاته زندگی می کنند .
برنامه امروز گروه این بود که از حوالی روستای آهوبم پیاده به سمت کلاته بی بی زبیده حرکت کنیم که حدود سه کیلومتر فاصله بود . تعداد کمتری نسبت به هفته های قبل در این برنامه حضور داشتند و تعدادمون فقط هفت نفر بود ...
وقتی به کلاته بی بی زبیده ( سکونتگاه عشایرین ) رسیدیم باران شروع به باریدن گرفت و حدود 15 دقیقه باران شدیدی اومد که یک نفر از عشایرین وقتی ما رو دید تقاضا کرد که بریم توی کلبه اش تا اینکه باران بند بیاد و بعد به مسیر ادامه بدیم . ما هم که هنوز خیس نشده بودیم و تازه باران شروع شده بود سریع به داخل کلبه رفتیم و صاحب کلبه می خواست برای ما هفت نفر چایی درست کنه که گفتیم چای صبحانه توی کوله پشتی داریم ، برامون کمی آب قروت محلی آورد که خیلی خوشمزه بود و البته کمی ترش .
خلاصه برای مدت زمان 15 الی 20 دقیقه تونستیم سختی ها و البته شیرینی زندگی عشایری رو کمی حس کنیم . خانه هایی بدون برق و آب و محیط کوچک کلبه ، جزو سختی ها بود و زندگی در هوای پاک طبیعت و دور بودن از دغدغه های زندگی ماشینی و شهری و ... جزو شیرینی های زندگی عشایری محسوب می شود . عکس پایین که مشاهده می کنید از داخل کلبه گرفتم
حدود 20 دقیقه داخل کلبه نشستیم و بالاخره باران بند آمد و از صاحب کلبه که فردی بسیار مهربان بود خداحافظی کردیم و کوله پشتی ها رو بستیم و به مسیر ادامه دادیم ...
***
***
***
از کلاته بی بی زبیده و از روی کوهها و تپه ها به سمت روستای سیر آمدیم . در حوالی روستای سیر و روی تپه ای نشستیم و چایی و صبحانه را صرف کردیم و بعد به سمت روستای سیر رفتیم و مینی بوس در جلوی روستای سیر منتظر ما بود . ساعت 10 صبح هم به سمت بردسکن برگشتیم . این هفته هم به خاطرات زیبای کوهنوردی ما اضافه شد .
شاد باشید و برقرار